امروز با فریدون مشیری : صحبت از پژمردن یک برگ نیست ؛ وای! جنگل را بیابان میکنند
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۲۲۹۳۵
از همان روزی که دست حضرت «قابیل»
گشت آلوده به خون حضرت «هابیل»
از همان روزی که فرزندان «آدم»
صدر پیغامآورانِ حضرتِ باریتعالی
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدمیت مرده بود
گرچه آدم زنده بود
از همان روزی که «یوسف» را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون «دیوار چین» را ساختند
آدمیت مرده بود
بعد دنیا هی پُر از آدم شد و این آسیاب
گشت و گشت
قرن ها از مرگ آدم هم گذشت
ای دریغ!
آدمیت برنگشت
قرن ما
روزگار مرگ انسانیت است
سینه ی دنیا ز خوبیها تهی است
صحبت از آزادگی، پاکی، مروت .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صحبت از «موسی»و «عیسی»و «محمد» نابجاست
قرن «موسی چمبه»* هاست
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر
حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام، زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای، جنگل را بیابان میکنند
دست خونآلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نُخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
گفت وگو از مرگ انسانیت است
پی نوشت:
* موسی چمبه فرمانده جدایی طلبان استان کاتانگا در کشور کنگو و دشمن قسم خورده ی پاتریس لومومبا بود.او سمبل خیانت به وطن در قرن بیستم نام گرفت چرا که روزگاری دوست و هم رزم لومومبا بود.
در نهایت زمانی که سرهنگ موبوتو سهسهسهکو و ژرار سئورت مامور نظامی بلژیک پاتریس لومومبا را در اختیار موسی چومبه گذاشتند او لومومبا و دو وزیر وفادارش را تیر باران کرد و پس از تکه تکه کردن اجساد آنها را در اسید سولفوریک انداختند.
سر انجام نیز چومبه در تیر ماه 1348 شمسی 1961 مبلادی در زندانی در الجزایر مرد./ kahlek
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: امروز با شهریار : کس نیست در این گوشه فراموشتر از من امروز با مولانا : نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو امروز با فریدون مشیری: میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود امروز با فریدون مشیری : بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: فریدون مشیری جنگل همان روزی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۲۲۹۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کدام نواحی ایران در معرض خشکسالی شدید هستند؟
بارندگیهای اخیر این پرسش را پررنگ کرده است که از نظر بارش در چه وضعی هستیم؟ آیا خشکسالی تمام شده است؟
به گزارش خبرآنلاین، مهدی زارع، کارشناس محیط زیست، در اینباره میگوید: خشکسالی هواشناسی یک نیروی محرکه طبیعی اصلی بیابانزایی است و به دلیل دورههای طولانی مدت کم بارش رخ میدهد. کمبود آب و همچنین استفاده بی رویه از منابع آبی، عمدتاً برای کشاورزی، تعادل آبی منفی و تغییر در پوشش گیاهی ایجاد میکند و بیابانزایی را تسریع میکند.
او با بیان اینکه علیرغم اقدامات سیاسی مختلف در گذشته، بیابانزایی همچنان یک معضل جدی زیستمحیطی در بسیاری از مناطق ایران است، ادامه میدهد: شاخصهای خشکسالی و خشکی حاصل از دادههای بلندمدت دما و بارندگی وقوع خشکسالی طولانیمدت در مناطق مختلف اقلیمی ایران را نشان میدهد. خشکسالیهای شدید و فوقالعاده شدید هواشناسی در دهههای اخیر با رشد سریع جمعیت، شور شدن خاک و مدیریت ضعیف منابع آب نیز به عنوان محرکهای اصلی انسانی در نظر گرفته میشوند.
این استاد پژوهشکده زلزلهشناسی توضیح میدهد: درصد جمعیت روستایی در ایران رو به کاهش است و مناطق شهری به سرعت در حال رشد هستند. از دهه پنجاه شمسی، میزان استفاده از آبهای زیرزمینی در ایران حدود ۴ برابر شده و میانگین کاهش سالانه سطح آب زیرزمینی حدود ۵۰ سانتیمتر بوده است. بیابانزایی را نمیتوان به طور کامل متوقف یا مدیریت کرد، اما میتوان با اتخاذ برخی راهبردهای مدیریت پایدار زمین آن را کاهش داد.
زارع با اشاره به اینکه رویدادهای طبیعی شدید مانند خشکسالی و سیلاب میتواند با تغییرات اقلیمی مرتبط باشد، میگوید: بررسی شاخص خشکسالی نشان داده است که روندی منفی به ویژه در فلات مرکزی با اقلیم خشک و نیمه خشک برقرار است. این روند منفی منجر به افزایش خشکی در آینده و بدتر شدن وضعیت خشکسالی شدید فعلی در مناطق خشک و نیمه خشک خواهد شد.
او در پاسخ به این سوال که کدام نواحی ایران در معرض بیابانزایی هستند، ادامه میدهد: مردم فلات مرکزی ایران نسبت به سایر نقاط کشور در معرض خطر خشکسالی شدید و بیابانزایی هستند. افزایش مدت و شدت خشکسالی منجر به افزایش مهاجرت خواهد شد.
زارع معتقد است: مشارکت سازمانهای مردم نهاد محلی در تصمیمگیریهای مدیریت آب برای دستیابی به مدیریت پایدار حوزه آبخیز، مطالعه بهترین روشهای تأمین و ذخیرهسازی آب و سامانههای آبیاری اصلاحشده برای افزایش بهرهوری مصرف آب، انتخاب مدیران مناسب و چارچوبهای مدیریتی مناسب در طرحهای توسعه روستایی برای ایجاد بستر مناسب برای تسریع در روند مبارزه با بیابانزایی و توسعه برنامههای چند رشتهای برای ترکیب یافتههای علمی مدرن با دانش بومی از روشهایی است که میتوان در مدیریت خشکسالی به کار بست.
استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله اظهار میکند: در دهه ۱۳۹۰-۱۴۰۰ بارندگی ایران به طور متوسط حدود ۱۱ درصد، آبهای سطحی حدود ۴۴ درصد و آبهای تجدیدپذیر حدود ۳۲ درصد کاهش یافته است. در دهههای اخیر میانگین دمای شهرهای اصلی ایران حدود ۰.۶ درجه سانتیگراد افزایش یافته است. پیشبینیها تا ۱۴۱۵ بین ۰.۷ (در سناریوی متوسط) تا ۱ (در بدترین حالت) درجه افزایش دما را نشان میدهد.
او با بیان اینکه در ایران کاهش حدود ۱۵ درصدی بارش و از سوی دیگر افزایش تا حدود ۴.۵ درجه سانتیگراد در میانگین دمای ایران در هفت دهه آینده پیشبینی شده و اگر اقدامات فوری برای حل این مشکلات انجام نشود، وضعیت میتواند به زودی فاجعهبارتر شود، میگوید: آب تنها منبع طبیعی است که جایگزینی ندارد و نیاز به آن طاقت فرسا، ثابت و فوری است. رقابت برای دستیابی به منابع کمیاب آب، حداقل به صورت ناخودآگاه، میتواند افراد را به رفتارهای خودخواهانه، غیرهمکاری و حتی تهاجمی و خشونتآمیز سوق دهد. علاوه بر این، کمبود بارش ممکن است درآمد مردم را کاهش دهد، مثلاً در بخش کشاورزی، و بنابراین، اضطراب و استرس مرتبط میتواند مردم را به سمت خشونت سوق دهد.